کد خبر : 9632
تاریخ انتشار : دوشنبه 3 مهر 1402 - 16:40

آقای رئیسی! به جای این همه سختی سفر برای خود و خانواده، اگر یک تحریم لغو می‌شد، سودمندتر نبود؟

آقای رئیسی! به جای این همه سختی سفر برای خود و خانواده، اگر یک تحریم لغو می‌شد، سودمندتر نبود؟

روزنامه اعتماد نوشت: نقدوبررسی سخنان رییسی در مجمع عمومی سازمان ملل محل نیاز و ضرورت نیست چراکه تاکید بر مواضع جمهوری اسلامی بود و این معانی تاکنون با لحن و ادبیات مختلف از انواع تریبون‌های داخلی و خارجی بیان شده است.

روزنامه اعتماد نوشت: نقدوبررسی سخنان آقای رییسی در مجمع عمومی سازمان ملل محل نیاز و ضرورت نیست چراکه تاکید بر مواضع جمهوری اسلامی بود و این معانی تاکنون با لحن و ادبیات مختلف از انواع تریبون‌های داخلی و خارجی بیان شده است. اگر تغییری در مواضع کشور پدیده نیامده و سخن تازه‌ای برای بیان نیست حداقل می‌شد از دیپلمات‌های با تجربه مدد گرفت و در مقام گفتار تدابیری اتخاذ شود که برای مخاطبان کارکشته سیاست که آنجا نشسته‌اند و مترصد صیدماهی مقصود خود هستند تحرکی ایجاد کند. دوستان و دشمنان امریکا شاید بهتر از ما متوجه اوضاع جهانند و از تحریم‌هایی که کم وبیش خود هم در آن دخیلند و آسیبش متوجه ملت ایران است یا از اوضاع فلسطین یا از خطر افول نهاد خانواده کاملا باخبرند. آنها آمده‌اند تا متاعی برای منافع خود بیابند و این خود زبانی دارد که باید با همان زبان سخن گفت تا مسموع شود والا تاکنون نه تنها ازطرف ایران که از سوی بسیاری از روسای جمهور دنیا حتی تندتر از ما مناسبات جهان به چالش کشیده شده است. درواقع حداقل انتظار این است که هم‌تراز هزینه‌ای که برای این سفرها می‌شود در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها دستاوردی برای مردم تمهید شود. اگر به جای آن همه سخن و زحمت سفر برای خود و خانواده به تدبیری یک تحریم از تحریم‌های ظالمانه لغو می‌شد قطعا سودش برای ایران و مردمش بیشتر بود و قدردانی لازم را برمی‌انگیخت. اما آقای رییسی در سخنرانی خود جمله‌ای را بیان کرد که شایسته توجه و تامل و در نوع خود ادعایی بزرگ است. وی گفت و تکرار کرد که قدرت‌های کهنه درحال افولند، آنها گذشته‌اند «ما» آینده‌ایم. بهتر بود آقای رییس‌جمهور این معنا را باز می‌کرد که کدام قدرت‌ها درحال افولند؟ چرا و چگونه و کی غروب می‌کنند و مستندات آماری این افول چیست؟ ما چگونه و با تکیه بر کدام سخن تازه و فرهنگ و تمدن و پیشرفت علمی و هنری و شاخص‌های اقتصادی آینده را از آن خود می‌کنیم؟
نکته مهم استفاده از ضمیر «ما» است. اگر منظور از ما ایران باشد، بله این امیدواری جدی وجود دارد که با واقع‌بینی اجماعی و برداشتن موانع و چالش‌ها و معضلات دیرپا ایران موفق شود براساس اراده ملت گام‌های توسعه را یکی پس از دیگری بردارد و با تلفیق جدی اخلاق و دموکراسی حرف‌های تازه و موثر و جذاب برای دنیا داشته باشد و آینده سعادت را در آغوش بگیرد. البته این مفاهیم بلند نیاز به تغییر روش‌ها و روندهای موجود دارد چه اینکه بدون تغییرات عمیق و خردمندانه در سیاست‌ها احتمالا تورم با نوسانی اندک به راه خود ادامه خواهد داد و فقر همچنان خواهد راند و با تنگ‌نظری‌ها مهاجرت‌های گسترده چه بسا شتاب بیشتری بگیرد. اما اگر منظور آقای رییسی از ما طیفی از همفکران و همراهان و حامیان و مخالفان مناسبات موجود جهانی باشد بحث عمیق‌تر می‌شود و نیاز به جدل را بیشتر می‌کند و مجال جداگانه‌طلب دارد. قاعدتا رییس‌جمهور باید نماینده آرمان‌های ملی ایرانی باشد. اما قسمت سلبی جمله باز هم نیاز به شرح و بسط دارد که قدرت‌های کهنه دقیقا کدامند و چگونه درحال افولند؟ فعلا همچنان امریکا و چین و انگلیس و روسیه و فرانسه قدرت‌های اصلی نظامی و اقتصادی جهانند و چشم‌انداز افول‌شان روشن نیست. چین اتکای اصلی خود را بر اقتصاد نهاده است و دیده و شنیده نشده که در باب فرهنگ حرفی برای جهان داشته باشد. معلوم نیست عاقبت توسعه اقتصادی بدون توسعه سیاسی و اجتماعی چه خواهد بود؟ روسیه برقدرت نظامی خود متمرکز است و حتی در باب آرمان‌های سوسیالیستی ادعاهای سابق خود را ندارد. می‌ماند غرب و در راس آنها امریکا. کشورهای غربی همچنان یک بلوک قدرتمند را تشکیل داده‌اند و در اقتصاد و سیاست و قدرت نظامی می‌تازند و کشوری مثل روسیه را در کنج اشتباه خود زیر ضربه قرار داده‌اند. نکته بسیار مهم واصلی این است که غرب افزون برقدرت اقتصادی و نظامی یک سپر دفاعی مهم و تاثیرگذار دارد که از آن سود می‌برد و اگر افولی در انتظارش است آن را به تعویق می‌اندازد. غرب دارای نهادهای مدنی قدرتمند است که بر سیاستمداران طماع و خود خواه نظارت می‌کنند. به عبارت دیگر غرب براهمیت خود انتقادی واقف است و همین معنا تاکنون چون سپر دفاعی عمل کرده و مستمرا به شناسایی و ترمیم عیب‌ها و نقص‌های خود می‌پردازد، هرچند سیاستمداران نخواهند و حتی درمقابل آن مقاومت کنند. اگر کسی خواستار افول غرب است و او را به گذشته دلالت می‌دهد باید متوجه این سپر دفاعی هوشمند باشد. هنگامی که هانتینگتون نظریه برخورد تمدن‌ها را مطرح کرد مقالات و کتاب‌های زیادی علیه آن نوشته شد چندان که در نظریه خود تعدیل ایجاد کرد و اعلام نمود که منظور از برخورد تمدن‌ها هشدار بوده است واگر تمدن‌ها به شناخت یکدیگر نکوشند به جای همزیستی با یکدیگر به برخورد خواهند رسید. در واقع در غرب امکان بحث و جدل‌های جدی و جلب افکار عمومی وجود دارد و از همین منظر است که می‌تواند اشکالات بقای خود را بیابد و در رفع آنها بکوشد. آینده از آن خودآگاهان و انتقادپذیران است و کسی صفت گذشته را به خود می‌گیرد که خود را از گوهر بی بدیل نقد محروم کند.

برچسب ها : ، ،

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.