کد خبر : 13130
تاریخ انتشار : شنبه 22 مهر 1402 - 17:40

هوش مصنوعی می‌تواند شکل بهتری به جامعه آینده بدهد

هوش مصنوعی می‌تواند شکل بهتری به جامعه آینده بدهد

روزنامه گاردین نوشته که هوش مصنوعی می‌تواند جامعه بهتری به ارمغان آورد- ولی این دستاورد در گروی همکاری انسان‌ها و ماشین‌ها است. نویسنده این مطلب- دی فاکس هارل استاد رسانه‌های دیجیتال، محاسبات و هوش مصنوعی در موسسه فن‌آوری ماساچوست- در ادامه توضیح داده که همکاری به جای فرمان دادن و کنترل کردن، کلید ایجاد سیستم‌های مثبت، به خصوص در زمینه‌های فرهنگی و اخلاقی است.

به گزارش اقتصاد پرس به نقل از روزنامه گاردین؛ یکی از اولین تصاویر ساخته شده توسط هوش مصنوعی- که با آن روبرو شدم- یک سر سفید، بی‌هیچ ویژگی متمایز، متخاصم و بی هیچ موجودیت خاصی بود. من این را در یک بازی کامپیوتری دیده بودم که بر اساس رمان سایبرپانک ویلیام گیبسون ساخته شده بود. این تجربه ممکن است برای افراد دیگری نیز در مواردی دیگر- مانند اولین مواجهه با «هال ۹۰۰۰» در فیلم «۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی» از استنلی کوبریک، یا سامانتا در فیلم «او» یا «هر» اسپایک جونز- روی داده باشد.

تصاویر فرهنگ پاپ بر برداشت افراد از هوش مصنوعی تأثیر می‌گذارد، اما فرهنگ رابطه عمیق‌تری با آن دارد. اگر قرار باشد چیزی را به عنوان یک عایدی خاص از این مقاله به شمار آوریم، شاید آن چیز این ایده باشد که سیستم‌های هوش مصنوعی ماشین‌هایی بر اساس فرهنگ انسانی هستند، با تمام ارزش‌ها، هنجارها، ترجیحات و رفتارهای انسانی جامعه. این جنبه‌های فرهنگی در نحوه مهندسی سیستم‌ها منعکس می‌شود. بنابراین به جای تلاش برای تصمیم‌گیری در مورد این‌که آیا سیستم‌های هوش مصنوعی از نظر عینی برای جامعه خوب هستند یا بد؛ باید آن‌ها را طوری طراحی کرد که فرهنگ اخلاقی مثبتی را که واقعاً می‌خواهیم منعکس کند.

در این‌جا می‌توان مثالی آورد: راجر داننبرگ استاد دانشگاه کارنگی‌ملون در پیتسبورگ یک سیستم هوش مصنوعی ایجاد کرده است که همراه با مردم موسیقی اجرا می‌کند. این سیستم هوش مصنوعی هماهنگ با نوازندگان انسانی و بر اساس ایده‌های موسیقایی و زیر و بم، مقیاس، سرعت و ریتم و دیگر ویژگی‌هایی که می‌توان آن‌ها را جنبه‌های تئوری موسیقی غربی نامید، نوازندگان را همراهی می‌کند. در مقابل، آهنگساز و محققی به نام جورج ای لوئیس نیز بر اساس سنت موسیقی آفریقا سیستمی به نام ویجر ایجاد کرده که بر اساس بداهه‌گویی اجرا می‌کند. نتایج این دو رویکرد بسیار متفاوت است. سیستم داننبرگ خروجی‌اش یک موسیقی معمولی است و نت‌های مورد انتظار را دنبال می‌کند. سیستم لوئیس، اما، شگفتی ایجاد می‌کند و گاهی حتی تک‌نوازی می‌کند و گاهی اوقات هم هماهنگ با هر دو وجه- انسانی و ماشینی- پیش می‌رود.

امروزه سیستم‌های هوش مصنوعی در تولید متن و تصاویر، تشخیص بیماری‌ها و حتی در سیستم‌های تسلیحاتی مستقل نقش دارند. می‌توان چنین سیستم‌هایی را در پیروی از انسان‌ها یا گاهی هم به‌عنوان پشتیبانی خلاق برای انسان‌ها طراحی کرد. در واقع می‌توان به رابطه بین ماشین و انسان بر اساس فرماندهی و کنترل نگاه کرد- و بر این اساس دید مردم چه کاری را بهتر انجام می‌دهند و کامپیوتر چه کاری را؛ و به یک نتیجه مفید رسید. هر دوی این رویکردها جایگاه خود را دارند- اما من احساس می‌کنم که در حال حاضر رویکرد دوم کمتر شناخته‌شده و پذیرفته‌شده است. ایجاد سیستم‌های هوش مصنوعی مبتنی بر فرهنگ‌های مختلف و هم‌چنین با دستورالعمل‌های اخلاقی مناسب می‌تواند به اصلاح این امر کمک کند.

مردم می‌توانند سیستم‌های محاسباتی با ارزش‌ها و جهان‌بینی‌های متمایز طراحی کنند. به عنوان مثال، مرکز مجازی پیشرفته MIT، با همکاری موزه هیپ‌هاپ جهانی و مایکروسافت شبیه‌سازی‌هایی ساخته که تاریخچه موسیقی هیپ‌هاپ را مطابق با سلیقه و علایق موسیقی کاربر آموزش دهد.

البته این مطلب به دنبال تبلیغ دیدگاه اتوپیایی از هوش مصنوعی نیست. احتمالاً در مورد رویکردهای اخیر مانند «یادگیری عمیق» یا مدل‌های زبان مانند چت‌جی‌پی‌تی شنیده‌اید که برای اهداف زیادی مورد استفاده قرار گرفته‌اند؛ گیمرها از آن طبق اهداف خود استفاده می‌کنند و وکلای دادگستری هم اقدام‌های قانونی می‌کنند.
در این میان اگر مشکلی پیش می‌آید، مربوط به غیرشفاف بودن فرآیندهاست که موجب می‌شود احتمال ورود تعصبات ناعادلانه و سایر آسیب‌های اجتماعی در سیستم‌ها ایجاد شود.

برچسب ها :

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.