حسین راغفر:
مهربانی واقعی با مردم کاهش نابرابری و فقر است، نه شعارهای سطحی درباره حجاب

استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا می گوید: مهربانی واقعی با مردم کاهش نابرابری و فقر است، نه شعارهای سطحی درباره حجاب، اصلاحات نیازمند عزم سیاسی واقعی است. برخی هنوز درک نکردهاند چه خطری از کنار گوش ملت گذشت.
حسین راغفر، در مراسمی به مناسبت گرامیداشت میرمصطفی عالی نسب، که در سالگرد درگذشت او برگزار شد، با نگاهی انتقادی به ۳۷ سال سیاستگذاری اقتصادی پس از جنگ، با بیانی صریح و بیپرده از ضعف تدریجی بنیانهای اجتماعی، اخلاقی و اقتصادی کشور سخن گفت. این اقتصاددان با یادآوری سیاستهای عدالت محور دهه نخست انقلاب، از چرخش ایدئولوژیک و ناگهانی پس از پایان جنگ گفت؛ چرخشی که به گفته او حمایت از طبقات محروم را به نفع تمرکز بر منافع صاحبان سرمایه کنار گذاشت و موجب فروپاشی هزاران بنگاه تولیدی و شکل گیری پدیدههای هولناکی همچون زن خیابانی و کودک کار شد. او هشدار داد که فقر نه حاصل کمبود منابع، بلکه نتیجه مستقیم نابرابری های ساختاری و سیاست هایی است که فرصت ها را به طور سیستماتیک در اختیار یک طبقه خاص قرار داده اند.
به گفته راغفر، تاریخ روزی خواهد نوشت که ننگ صادرات دختران ایرانی به کشورهای همسایه، نه بر دوش فقرای تن فروش، بلکه بر گردن آن سیاستگذارانی بود که بازار آزاد را به بهای قربانی شدن کرامت انسانی تبلیغ کردند. او با اشاره به افول حتمی قدرت آمریکا و نظام تک قطبی، از لزوم دفاع عقلانی و غیراحساسی از استقلال ملی سخن گفت و خاطرنشان کرد که هیچ ملتی نمی تواند با چشم بستن بر نابرابری، فقر، فساد و واگذاری بیضابطه منابع، امیدی به آینده داشته باشد؛ مگر آنکه با بازگشت به اصول قانون اساسی و بازتعریف عدالت، کرامت انسان را به محور سیاست ها بازگرداند.
*******
گزارش این سخنرانی را در ادامه می خوانید:
دکتر حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا که در نشست «سازوکارهای دفاع از تولید ملی؛ مقایسه تطبیقی دوران جنگ و پساجنگ» که به مناسبت سالروز درگذشت استاد فقید میرمصطفی عالی نسب در مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد، سخن میگفت، خاطرنشان کرد: مسئله حفظ و احترام به کرامت انسانی، اصل محوری قانون اساسی است و تحقق این هدف به تفسیر زندگی معنادار بازمیگردد. زندگی معنادار یعنی زندگیای که افراد بتوانند در تولید محصول اجتماعی مشارکت داشته باشند و سهمی از آن را به دست آورند. این مشارکت از طریق اشتغال حاصل میشود، ولی اشتغال باید «شایسته» باشد.
مهمترین مسئولیت حکومتها ایجاد اشتغال کامل است
وی با بیان اینکه اشتغال شایسته دو ویژگی مهم دارد، یادآورشد: نخست، فرد باید به شغل خود افتخار کند، حتی اگر شغلش سادهترین کار مثل رفتگری باشد؛ چرا که فرهنگ جامعه ارزش آن را تعیین میکند و این ارزش به فرد حس مباهات میدهد. دوم، شغل باید توان تأمین هزینههای زندگی انسانی برای فرد و خانوادهاش را داشته باشد، یعنی دستمزد شایسته پرداخت شود. بنابراین، مهمترین مسئولیت حکومتها ایجاد اشتغال کامل برای همه کسانی است که آمادگی و تمایل به کار دارند.
نابرابریهای ناموجه عامل اصلی تفرقه و گسست اجتماعی است
این اقتصاددان افزود: از سوی دیگر، نابرابریهای تاریخی و ساختاری در جامعه وجود دارد که موجب فاصله گرفتن افراد از فرصتها و منابع میشود و این نابرابریهای ناموجه عامل اصلی تفرقه و گسست اجتماعی است. حکومتها باید با سیاستهای حمایت اجتماعی به دنبال عدالت اجتماعی باشند، چرا که عدالت و توزیع عادلانه فرصتها و منابع باعث ایجاد همبستگی اجتماعی، انسجام و نظم اجتماعی میشود. جامعهای که انسجام و همبستگی دارد، از نظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعهای رو به رشد و بالنده است، اما جامعهای که نابرابریهای ساختاری و ناموجه دارد، با فرسایش انسجام و همدلی روبرو میشود.
رشد جرم و جنایت در جوامعی که با نابرابری و فرسایش اجتماعی مواجهاند، امری طبیعی است
راغفر در ادامه این نشست اظهار داشت: رشد جرم و جنایت در جوامعی که با نابرابری و فرسایش اجتماعی مواجهاند، امری طبیعی است و این روند، به افزایش خشونت و در نهایت زمینهساز فروپاشی سیاسی و اجتماعی میشود؛ پدیدهای که در تاریخ هم به صورت نظری و تجربی به اثبات رسیده است.
بینشهای برجسته و آیندهنگرانه عالینسب تبدیل به یکی از سیاستهای موفق اقتصادی ـ اجتماعی کشور شد
این استاد دانشگاه با بیان اینکه یکی از بینشهای برجسته و آیندهنگرانه پس از انقلاب و در دوران جنگ تحمیلی عراق، توسط زنده یاد مصطفی عالینسب مطرح شد که تبدیل به یکی از سیاستهای موفق اقتصادی ـ اجتماعی کشور شد، گفت: ایشان با توجه به تجربههای تاریخی، نشان داد هرگاه کشور با تجاوز یا جنگ روبرو شده، بحرانهایی نظیر قحطی، گرسنگی و شیوع بیماریهای اپیدمیک همزمان بروز کرده که جان شمار زیادی از مردم را گرفته است. بر این اساس، ایشان پیشنهاد کرد که کالاهای اساسی و مورد نیاز مردم، سهمیهبندی شده و با قیمتهای مناسب در دسترس عموم قرار گیرد تا از بروز این بحرانها جلوگیری شود. مطالعات هم نشان میدهد که در دهه اول انقلاب، شاخصهای امنیت اجتماعی و سلامت به شکل چشمگیری بهتر و عادلانهتر از دوران بعد از جنگ بوده است. در این دوره، دولت سهم قابل توجهی از درآمد کشور را به تامین نیازهای اساسی مردم اختصاص داد و خدمات مهمی مانند آموزش و پرورش رایگان، آموزش عالی رایگان، خدمات درمانی رایگان و ساخت میلیونها واحد مسکونی توسط تعاونیهای دولتی فراهم کرد که به تثبیت ثبات اجتماعی کمک شایانی کرد.
بلافاصله پس از پایان جنگ، سیاستهای اقتصادی کشور دچار چرخش ایدئولوژیک شد
به جای تمرکز بر حمایت از مردم ، توجه ها معطوف به کارآفرینان و صاحبان سرمایه شد
راغفر با یادآوری اینکه در کنار این اقدامات، سرمایهگذاریهای مهمی در بخش تولید صورت گرفت و صنایع بزرگی مانند فولاد مبارکه و پتروشیمی شکل گرفت که از دلار به دلار صرفهجویی های دوران جنگ و پاکدستی مسئولین آن زمان تامین مالی شدند، تاکید کرد: اما بلافاصله پس از پایان جنگ، سیاستهای اقتصادی کشور دچار چرخش ایدئولوژیک شد؛ به جای تمرکز بر حمایت از مردم و گروههای محروم، سیاستگذاران توجه خود را معطوف به کارآفرینان و صاحبان سرمایه کردند، که این تغییر جهتگیری باعث فاصله گرفتن از عدالت اجتماعی شد. و به جای تولید، ملاحظه میفرمایید که با وجود اینکه هزاران بنگاه کوچک و متوسط در طول جنگ برای تأمین نیازهای اساسی جامعه شکل گرفته بود، با باز کردن دربهای اقتصاد، تمام این بنگاهها ورشکست شدند و هزاران نفر از کارکنان این بنگاهها دچار بیکاری شدند. بهتدریج، ما شاهد شکل گیری پدیدههای نامیمونی مثل زنهای خیابانی و کودکان کار و خیابان هستیم.
منابع عظیم بخش عمومی به اسم خصوصیسازی به دوستان و رفقا واگذار شد
نابرابریهای گسترده سبب شد که فقر به دنبال آن رشد کند
به گفته این اقتصاددان؛ همه این تغییرات به بهانه رشد بهرهوری و اینکه صاحبان سرمایههای خصوصی به حفظ سرمایههای خودشان اهتمام دارند و بنابراین کارایی و بهرهوری را میتوانند ارتقا دهند، صورت گرفت. به همین دلیل، خصوصیسازیها ، که در واقع همین بسته سیاستی تعدیل ساختاری بود، در کشور شکل گرفت و منابع عظیم بخش عمومی به اسم خصوصیسازی به دوستان و رفقا واگذار شد. همین مسئله، اصلیترین دلیل رشد نابرابریهای گستردهای است که در جامعه ما پدید آمد. برخی از سیاستگذاران، منابع عمومی را بین خودشان توزیع کردند. مردم بهتدریج از جامعه و حکومت فاصله گرفتند. نابرابریهای گسترده سبب شد که فقر به دنبال آن رشد کند.
تاریخ ننگ تن فروشی دختران ایرانی را به نام سیاستگذاران حامی بازار آزاد خواهد نوشت
راغفر با بیان اینکه ما فقر را محصول نابرابریها میدانیم، ابراز عقیده کرد: این نابرابری هایی که خودشان محصول نظام سیاسی هستند ، یعنی قوانین و مقررات به نحوی تنظیم شد که نابرابریها را خلق کرد ، و این نابرابریهای گسترده موجب رشد فقر شدند و به دنبال آن، ما پدیدهای که مورد انتظار است شکل گرفت، یعنی رشد جرم و جنایت در کشور و شاهد یکی از انواع صادرات بعد از جنگ در کشور هستیم، یعنی تنفروشی. نه تنها در داخل، بلکه به کشورهای همجوار عملا دختران ما صادر شدند. تاریخ این ننگ را به نام سیاستگذاران حامی بازار آزاد و آنها که از این سیاستگذاران حمایت کردند خواهد نوشت.
کودتای بیست و سوم خرداد ۱۴۰۴ موفق نشد، چون مردم ما ویژگیهای متفاوتی با ملتهای این منطقه دارند
علیرغم همه نارضایتیها، مردم ترجیح دادند امنیت ملی شان را حفظ کنند
این اقتصاددان ادامه داد: نکته قابل توجهی که اهمیتش را برای امروز ما مشخص میکند، همین کودتایی است که در بیست و سوم خرداد ۱۴۰۴ رخ داد و البته به لطف الهی موفق نشد و الا تاکنون حداقل ۲۰۰ ـ ۳۰۰ هزار نفر از مردمان این کشور به دست فاشیستهای کومله و مجاهدین و سلطنتطلبان کشته شده بودند. اگرچه این مسئله قطعا به نتیجه نمیرسید، به دلیل اینکه مردم ما از ویژگیهای متفاوتی با بسیاری از ملتهای این منطقه برخوردارند؛ و آن یکی از ویژگیها، تاریخ ۷ هزار ساله مردم ماست که یک هویت تاریخی و مشترکی را در جامعه ما شکل داده. تجربه خصوصا این سده اخیر در کشور نشان میدهد که این ملت از رشد و بلوغ غیرقابل مقایسهای با ملتهای اطراف خودش برخوردار است و به همین دلیل، علیرغم همه نارضایتیهایی که مردم از وضعیت کنونی دارند، اما در چنین شرایطی ترجیح دادند که امنیت ملی خودشان را حفظ کنند و پاس بدارند، و اعتراضهای شخصی و صنفی خودشان را سرکوب کنند.
همه مسائل سالهای اول انقلاب را کنار گذاشتند و گفتند که ناکامی اقتصادی کشور فقط بهخاطر حضور دولت در اقتصاد است
راغفر با بیان این پرسش ها که اما محصول این سیاستهای ۳۷ ساله گذشته، بعد از جنگ تا کنون، چه بوده؟ این تغییر پارادایم اولیه اقتصاد چرا صورت گرفت؟ ، عنوان کرد: بلافاصله بعد از جنگ، برخی تریبون های مذهبی و رسمی این کشور تبدیل به فرصتهایی برای عرضه سیاستهای نئولیبرالی یا سیاستهای تعدیل ساختاری در کشور شد و سخن از این بود که دولت مسئول ناکامی اقتصادی دهه اول انقلاب است، بدون اینکه توجهی به عوامل بسیار تعیینکننده دیگر، مثل نفس خود انقلاب، بیتجربگی مسئولین انقلاب، جنگ تحمیلی، تلاشهای گستردهای که برای کودتا و براندازی حکومت تازهشکلگرفته در کشور به وجود آمد شد؛ تلاشهایی که هر روز در شرق و غرب و شمال و جنوب کشور به راه افتاد و منابع و انرژی بسیار زیادی از مسئولین کشور را گرفت. همه اینها را کنار گذاشتند و گفتند که ناکامی اقتصادی کشور فقط بهخاطر حضور دولت در اقتصاد است.
حتی منتقدین هم گفتند سیاستهای دهه اول انقلاب یک «معجزه اقتصادی» بود
وی افزود: در حالی که آنچه اتفاق افتاد، به تعبیر یکی از مسئولین عالیرتبه اقتصادی کشور که در دوره جنگ و بعد از جنگ، ۱۲ سال ایشان مسئول یکی از مهمترین نهادهای اقتصادی کشور بود، که چند سال پیش با یک نشریه راست مصاحبه کرد و البته خود ایشان بلافاصله بعد از جنگ یک تغییر جهت ۱۸۰ درجهای داد و از موضعگیریها و همراهی با ارزشهای قانون اساسی ابراز ندامت کرد و تبدیل به یک عنصر حامی سیاستگذاریهای بازار آزاد، شد . چه از آزاد کردن یا در واقع فروش و خصوصیسازی دانشگاههای کشور و حتی دانشگاه تهران، سخن گفت. او همین چند سال پیش مصاحبه ای کرد و از سیاستهای دهه اول انقلاب به عنوان «معجزه اقتصادی» نام برد. علیرغم همه تحریمها، بلافاصله در سال ۵۸ با تحریمهای آمریکا روبرو بودیم؛ وقتی که سفارت آمریکا تسخیر شد، از همان موقع تحریمها ایجاد شد، و بلافاصله جنگ شکل گرفت و همه دنیا پشت صدام ایستادند و او را حمایت کردند.
همه تلاش دولتهای دهه اول رضایت مردم با تامین نیازهای معیشتی شان و تولید محوری در کشور بود
راغفر بیان کرد: علیرغم همه این محدودیتها و مشکلات، ما شاهد این هستیم که دولتهای دهه اول، همه تلاش خودشان را برای دو عنصر اساسی متمرکز کردند: رضایت مردم از طریق تأمین حداقلهای معیشتی و نیازهای ضروری آنها، و دوم، مسئله تولید در کشور برای اینکه اشتغال را بتوانند تا جایی که امکان دارد موفق کنند.
این اقتصاددان با انتقاد از سیاستهای که باعث ایجاد محرومیت و فقر در کشور شده است، گفت: کسانی مسئول اصلی شکلگیری این سیاستها در این ۳۷ سال گذشته هستند و این فقر و فلاکت و نابرابری را بر جامعه ما تحمیل کردند. عده ای جوانان این مملکت به خاطر ۲۰۰ دلار تبدیل به طعمههای رژیم صهیونیستی و آمریکا شدند و مملکت خودشان را فروختند. چه کسانی این کار را کردند؟ چه سیاستهایی باعث شده که جوان مملکت ما، که تا دیروز اصلیترینها میان انقلاب و جامعه بودند، تبدیل به اهدافی برای طمع دشمنان این کشور شوند؟ سیاستهای اقتصادی نابرابرساز، که به دنبال آن فقر گسترده را بر جامعه تحمیل کرده، اصلیترین علت پیدایش این بحران است؛ بحران کنونی و بحرانهای تو در تویی که در این ۳۷ سال گذشته بر کشور ما تحمیل شده.
برخی با صدور اطلاعیه ای پیام ضعف و تسلیم به جهان مخابره کردند
راغفر با انتقاد شدید از صدور برخی اطلاعیهها در روزهای اخیر، تاکید کرد که این مواضع پیام ضعف و تسلیم به جهان مخابره میکنند؛ در حالی که همین کشورهایی که از مذاکره دم می زنند، در حالی که ایران در حال مذاکره بود و برای آن برنامه ریزی کرده بودند، همزمان به ایران حمله نظامی کردند و بهدنبال یک کودتای نظامی گسترده بودند که سالها برای آن طراحی کردند. این حمله را نشانه آشکار شکست سیستم امنیتی کشور است و مسئولین باید نسبت به آن پاسخگو باشند.
در این اطلاعیه قربانیان را به پذیرش سلطه آمریکا دعوت می کنند و می گویند این نهادهای جنایتکار جهانی را ترک نکنید!
وی با انتقاد از درخواست برخی گروهها برای باقی ماندن ایران در نهادهایی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اظهار داشت: این آژانس اطلاعات ایران را در اختیار دشمنان ما و اسرائیل قرار میدهند با این حال، صادرکنندگان این اطلاعیه، می خواهند تعلیق همکاری ایران با آژانس متوقف شود. آنها دعوت می کنند که حاکمیت به مذاکره تن دهد، گویی اصلا تجاوزی به این مملکت صورت نگرفته و قرار نبوده که آنها از رهبری تا همه مسئولین تراز اول کشور را نابود کنند و بعد در این اطلاعیه قربانیان را به پذیرش سلطه آمریکا دعوت می کنند و می گویند این نهادهای جنایتکار جهانی را ترک نکنید.
راغفر با اشاره به دیدگاه برخی چهرهها که از دهه ۸۰ خواهان حمله آمریکا به ایران بودند، گفت که این افراد امروز بهجای دفاع از استقلال کشور، خواهان پذیرش سلطه جهانی هستند و حتی کشورهایی مانند عربستان را الگو معرفی میکنند؛ کشوری که با وجود رفتارهای سرکوبگرانه و اینکه افراد را در چرخ گوشت می ریزد، در نگاه غرب، منجی دموکراسی و توسعه در منطقه معرفی میشود. اما امروز گروهی اطلاعیه می دهند که دنیا یک ارباب دارد و ما باید سلطه این ارباب را بپذیریم و با آن کنار بیاییم.
انقلاب در دهه اول هزینه های استقلالطلبی و عدالتخواهی را پرداخت و در ۳۷ ساله بعد از آن، هزینه ترک قانون اساسی را
وی با بیان اینکه در دهه اول انقلاب، این انقلاب هزینه های استقلالطلبی و عدالتخواهی را پرداخت و در ۳۷ ساله بعد از آن، هزینه ترک قانون اساسی را پرداخت، تاکید کرد: هزینههای ترک قانون اساسی، نابرابریهای گسترده و بحرانهای تو در تو شده است. بلافاصله بعد از جنگ، خصوصیسازیها شروع شد؛ یعنی صنعت فولاد، که با دلار به دلار صرفهجویی و پاکدستی مسئولین کشور در دهه اول شکل گرفت، را دادند به دوستان و رفقا، به اسم خصوصیسازی، به اسم اینکه کارایی را بیشتر خواهد کرد. امروز، اگر که این حمایتهای گسترده دولت به صورت یارانههای انرژی و برق و آب و گاز و سنگآهن نباشد، اینها یک کیلو نمیتوانند صادرات کنند یا به قیمتهای جهانی بفروشند. پتروشیمیهای گستردهای که شکل گرفت، کماکان از حلقوم مردم زده میشود و میدهند به اینها، در غیر این صورت اینها قادر نیستند که یک متر مکعب، بدون این حمایتها، بتوانند صادرات محصولات پتروشیمی داشته باشند.که هیچیک از وعدههای افزایش کارایی، رقابت و اشتغال با این سیاستها محقق نشد. بلکه نتیجه آن، گسترش فساد و نابرابری در کشور بود.
همانهایی که مسئول اصلی این بحرانها در کشور هستند و اطلاعیه می دهند و می گویند باید به ارباب رجوع کنیم!
این استاد دانشگاه ابراز عقیده کرد: از سال ۱۳۷۰، با قطع یارانهها بهویژه در حوزه مسکن، فشار اقتصادی بر خانوادهها افزایش یافت؛ زن و مرد ناچار به کار شدند و مراقبت از فرزندان کاهش یافت، که این موجب گسست نسلی شد. از سال ۱۳۷۲ پدیدههایی مانند زنان خیابانی، کودکان کار و افزایش جرم و جنایت در جامعه ظاهر شد. همزمان یارانههای گروههای آسیبپذیر نیز حذف شدند. در دهه ۷۰، روند واگذاری منابع کشور آغاز شد: قانون تأسیس بانکهای خصوصی (۱۳۷۵)، شکلگیری اولین بانکهای خصوصی (۱۳۷۹)، و تغییر اصل ۴۴ قانون اساسی (۱۳۸۴) که زمینه واگذاری معادن و صنایع بزرگ به دوستان و رفقا را فراهم کرد. بهتدریج اشتغال کاهش یافت و مسیرهای رانتی جای تلاش، نوآوری و کارایی را گرفتند. امروز همانهایی که مسئول اصلی این بحرانها در کشور هستند و اطلاعیه می دهند و می گویند ما باید به ارباب رجوع کنیم و آمریکا را پاس بداریم!
راغفر با بیان اینکه امروز، آمریکا دچار یک افول حتمیست و امرِ سقوط آمریکا و تبدیل جهان به یک دنیای چندقطبی، یک امر ناگزیر است.، یادآورشد: سال ۱۹۹۶ یکی از محققین بزرگ دنیا که به ایران هم آمده بود، میگفت که ساختار قدرت جهانی در حال تغییر است، و یکی از مخاطرات این تغییر و تحول، بروز ناآرامیها و نابسامانیهای بیسابقه در تاریخ جهان خواهد بود؛ که به هیچ وجه با بحرانها و نابسامانیهای قرن بیستم قابل مقایسه نیست. این اتفاق، تا میانه قرن بیستویکم رخ خواهد داد. آن تغییر، در واقع، تغییر ساختار قدرت در مقیاس جهانیست. آمریکا در حال افول است و همه شاخصهای جهانی هم این را نشان میدهند.
قطعا باید از رویارویی مستقیم با آمریکا اجتناب کنیم، اما این کودتا تلاش حکومت برای اینکه آمریکا را تحریک به تجاوز به کشور ما کند، نبود
باید انصاف داشت، حاکمیت نکات ارزشمند دیگری هم داشته؛ یکی از آنها، مسئله خصومت با آمریکاست
این اقتصاددان در عین حال تاکید کرد: ما قطعا باید از رویارویی مستقیم با آمریکا اجتناب کنیم، اما آیا این کودتایی که صورت گرفت، تلاش حکومت بود برای اینکه آمریکا را تحریک به تجاوز به کشور ما کند؟ باید انصاف داشت. مشکلات خیلی زیادی داشتهایم و فساد گسترده بوده، اما باید انصاف داد که حاکمیت، نکات ارزشمند دیگری هم داشته است. یکی از آنها، مسئله خصومت با آمریکاست. خصومت با آمریکا به این معنا نیست که ما با آمریکا سرشاخ بشویم، بلکه به این معناست که نمیشود این جرثومهای را که از سال ۱۹۴۷ تاکنون بیش از ۸۰ کودتا در دنیا ،بهجز کودتاهای اخیر، انجام داده و میلیونها نفر را نابود کرده، نادیده گرفت و بعد دعوت کرد به اینکه بیاییم با اینها بنشینیم. بر سر چه چیزی مذاکره کنیم؟ شما اگر که امکان و قدرتی در دستتان نباشد، و گزینههایی برای چانهزنی نداشته باشید، گفتگو به چه معناست؟ به معنای واگذاری هر آنچه که این کشور برایش هزینههای گزافی پرداخت کرده است.
دومین دستاورد حاکمیت ما، صنایع نظامی است
استاد دانشگاه الزهرا، با بیان اینکه دومین دستاورد حاکمیت ما، صنایع نظامی است، تاکید کرد: اگر این صنایع نظامی نبود، ما خیلی وقت پیش باید مستعمره آمریکا میشدیم. اقتدار آنها را میپذیرفتیم. علیرغم همه تبلیغات رسانههای استعماری غرب، و حتی بیطرف ها، از شکست اسرائیل در این جنگ حکایت دارند؛ آسیبهایی که پنهان شده، اما وجود دارد. هیچکس نمیخواهد جنگی رخ دهد. همه ما مخالف جنگ هستیم. اما سبک زندگیای که ترویج میکنیم، چه سبک زندگیای است؟
نباید خود را وارد رویارویی مستقیم با آمریکا کنیم
این جنگ بر ما تحمیل شد و ما آن را مطالبه نکردیم
این اقتصاددان ضمن تحلیل ابعاد تجاوز اخیر به خاک ایران، گفت: در شرایطی که ایالات متحده در حال افول تاریخی است و از این جهت خطرناکتر از همیشه شده، نباید خود را وارد رویارویی مستقیم با آن کنیم. ما اهداف میانی هستیم، نه نهایی. بهتر است قدرتهای بزرگتری که هدف واقعی آمریکا هستند، با آن درگیر شوند. هیچ انسان خردمندی جنگ را نمی خواهد، خصوصا نسل ما که خود، جنگ را تجربه کرده است. اما این جنگ بر ما تحمیل شد و ما آن را مطالبه نکردیم؛ درست در میانه مذاکراتی که برای کاهش تنش انجام میشد. هدف این تجاوز، براندازی و تغییر رژیم بود.
کسانی که خودشان کاسبان تحریم و تنش ها بودند، امروز دعوت می کنند که ما باید از جنگ پرهیز کنیم
او کسانی که در سالهای گذشته از تحریمها و تنشها منتفع شدند و اکنون خواستار پرهیز از جنگ هستند را مورد انتقاد قرار داد و افزود: کسانی که خودشان کاسبان تحریم و تنش ها بودند، امروز دعوت می کنند که ما باید از جنگ پرهیز کنیم. پرهیز از جنگ بسیار درست است، اما سؤال اینجاست: چه گزینه جایگزینی در پیش گرفته ایم؟
ادعای اقتصاد مردمی، بدون تغییر ساختارهای موجود، فریبکاری است
به گفته راغفر؛ تنشهای اصلی ما از فقر، نابرابری، شکاف مردم و حاکمیت، و بحران در طبقات محروم ناشی میشود. ادعای اقتصاد مردمی، بدون تغییر ساختارهای موجود، فریبکاری است. اقتصاد مردمی به این معنا نیست که منابع کشور به دوستان و رفقا واگذار شود. این نوع از واگذاریها، به گسترش نابرابریها و غارت منابع ملی منجر شده است.
لزوم بازگشت به اصل ۴۴ اولیه قانون اساسی
راغفر با اشاره به تغییرات اعمالشده بر اصل ۴۴ قانون اساسی، آن را یکی از دلایل اصلی بحران اقتصادی دانست: اصل ۴۴ دگرگون شده، باید به شکل اولیهاش بازگردد. در غیر این صورت، خصوصیسازیهای غیراصولی و رفاقتی، به نابودی صنایع و منابع ملی ادامه خواهد داد. معادن کشور به چه کسانی فروخته شده؟ درآمدهای آن کجا رفته؟ سهم مردم چیست؟ این پرسشهایی است که هنوز پاسخی روشن برای آنها ارائه نشده است.
نظام بانکی یکی از مهمترین کانونهای فساد اقتصادی است
این اقتصاددان، نظام بانکی را یکی از مهمترین کانونهای فساد اقتصادی توصیف کرد و ابراز عقیده کرد: بانکهای خصوصی، منابع خرد مردم را جمعآوری کردهاند، نه برای تولید، بلکه برای واردات کالاهای لوکس و ایجاد طبقهای نوظهور از اشرافیت. این روند، تولید ملی را نابود کرده و اقتصاد را به سمت سوداگری و سفتهبازی برده است. هزاران میلیارد تومان از منابع صندوق توسعه ملی و منابع عمومی کشور به بورس تزریق شد، نه برای حمایت از تولید، بلکه برای سرپا نگهداشتن یک ساختار فاسد و نمایشی. کدام منابع برای تولید و کار بنگاه ها تامین شد؟
الگوی موفق چین؛ استفاده از نسخه اولیه اصل ۴۴ ایران
راغفر تنها راه اصلاح وضعیت اقتصادی کشور را ملیسازی مجدد بانکها دانست، و تصریح کرد: این ملیسازی به معنای دولتیسازی نیست. بلکه بهمعنای نقش فعال و هدایتگر دولت در تخصیص منابع است؛ دقیقا مانند آنچه که در چین رخ داد. در تاریخ توسعه جهان، هیچ کشوری تحولی به اندازه چین از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۲۵ نداشته است. در چین، بانکها دولتیاند، منابع هدفمند تخصیص داده میشود، و تولید اولویت دارد. چین دقیقا نسخهای از اصل ۴۴ اولیه قانون اساسی ما را اجرا کرد؛ اما ما آن را تحریف کردیم. چین به تنهایی، بهاندازه مجموع ایالات متحده، ژاپن، آلمان و اتحادیه اروپا کالا تولید میکند. ما هم اگر بخواهیم به مسیر توسعه بازگردیم، باید تولید را اولویت قرار دهیم؛ و این ممکن نیست، مگر با یک نظام بانکی سالم و نظام مالیاتی کارآمد.
زنگ خطر بحران اجتماعی؛ دولت باید حمایت مالی فوری انجام دهد
این استاد دانشگاه با هشدار نسبت به تبعات اجتماعی تجاوز اخیر گفت: جمعیت بزرگی از مردم، بهویژه طبقات پاییندست، در آستانه فروپاشی معیشتی هستند. میلیون ها موتورسوار توزیعکننده کالا و راننده تاکسی اینترنتی در کشور، یک ماه است که هیچ درآمدی ندارند. چه کسی باید هزینه های آنها را تامین کند؟ اگر خدای ناکرده، مجددا تجاوزی رخ دهد، کشور ممکن است با آشوب اجتماعی مواجه شود. تنها راه جلوگیری از این بحران، حمایت فوری دولت از آسیبدیدگان جنگ است؛ با هر هزینهای حتی اگر موجب افزایش تورم شود هم باید این کار انجام شود. در کشورهای توسعهیافته مانند ایالات متحده، در بحران کرونا، صدها میلیارد دلار به بنگاهها و مردم پرداخت شد. چرا در ایران، ارائه کمک فوری، باید با انگ چپگرایی مواجه شود؟
برخی هنوز درک نکردهاند چه خطر عظیمی از کنار گوش ملت گذشت
راغفر تصریح کرد: اصلاحات لازم، کاملا روشن است. اما این اصلاحات نیازمند عزم سیاسی واقعی است؛ اما برخی هنوز درک نکرده اند که چه خطر عظیمی از کنار گوش ملت گذشت، خطری که می توانست بحرانی بیسابقه برای کشور ایجاد کند.
مهربانی واقعی کاهش تنش های اجتماعی است، نه شعارهای سطحی درباره حجاب
این اقتصاددان در ادامه سخنان خود، با تاکید بر ضرورت احترام و توجه واقعی به مردم گفت: باید قدر این مردم را بدانیم، نه در شعار و نه به اسم مهربانیهای ظاهری و سطحی که معمولا با عقب رفتن روسریها یا کمتر شدن حجاب تعریف میشود. مهربانی واقعی امروز به معنای کاهش فقر تنشهای اجتماعی است که محصول نابرابریهای گستردهای است که نظام سیاستگذاری کشور بر مردم تحمیل کرده است. فقر و نابرابری، محصول ساختار و تصمیمگیریهای نظام اجتماعی ماست. همین ساختارهای معیوب، این بحرانهای پیچیده و تو در تو را رقم زده است.
در پایان، راغفر با هشدار به مسئولان گفت: راه حل این مسائل بسیار روشن است و دیگر هیچ توجیهی برای تعلل وجود ندارد. امیدوارم با حادثه بسیار هولناکی که اخیرا رخ مسئولان مشکلاتی که در طول این ۳۷ سال ایجاد شد را ببینند.
برچسب ها :اقتصاد ، حجاب ، حسین راغفر ، فقر
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰